خیالِ تخت و من و بوسه ها و شعر ، دلم
به یادِ عاشقیِ آن "اتاق" می افتد
دوتا "مثلّثِ" هم ضلع و "هم نهشت" شدیم
اضافه ها همه در "انطباق" می افتد
قسم به خالقِ عشق ، از نفاق می ترسم
که اختلافِ جهان از نفاق می افتد
کویرِ "شورِ" دلم ، آب می شود وقتی
نگاهِ "دلکشِ" تو در "عراق" می افتد
همیشه موقعِ دیدارِ چشمِ من با ماه
به رویِ ماه ، نقابِ محاق می افتد
چه باشی و چه نباشی برای من هستی
همیشه وصلِ غزل ، در فراق می افتد
تو "طائری" و سفر ، در کمینِ بال و پرت
"سفر" برای شما ، اتفاق می افتد
#بهزاد_گرانمایه_طائر
مرداد 95 _ اردبیل
موضوعات مرتبط: غزل
برچسبها: غزل , شعر , عشق
برچسب : نویسنده : taer1995 بازدید : 197